من آفتابم . خورشیدی در خود نهان دارم. گرم و سوزنده، نورانی و حیات دهنده . من روشن هستم. روشنایی ام. چون خود حیات.
یک گل هستم. حاصل لحظه هایی سرشار و ماندنی. پر هستم از حضور . حضور بودن بادوست و حضور بودن با خویش.
در میان دستهای یک سوزندوز شکفته شده ام. می توانی مرا به نشانه سپاس، بر بالشی بکشانی و یا بر موهایت بنشانی . در تابلویی بنمایانی و یا در دلت بگنجانی.
من شکفته شده ام. در میان دستهای یک سوزندوز شکفته شده ام. مرا باور کن.